زنده تراش

ساخت وبلاگ
مش کریم ، اومدممنم آیدیندومین اسمت که بهت شخصیت داداز همین الان شروع کندلم پره واسم بگو مثل دفه قبلکه کلی حرف زدی برام بگو از قدیمترایه منم یه تو هیشکی نیست اصلا این ورابرام از زندگی بگو از حرفایی بگوکه میشه دل بدی بهشوناز بوی خاک خیس زیره نور ماه که هیچجاشون نمی گیره واسه ی این دله غم رفیقاز باقالی فروش خسته با گاری بگواز بازیای رویایی آتاری بگواز قره قروت های شوربازاری بگواز دایی ها که کوچیکارو کول میکنناز اون شیشه هایی که با توپ خرد می شدناز جوجه رنگی دوچرخه زنگیدست کثیف بعد رده خط زنجیراز سمباد با اون شلوار بگیاز لوک خوش شانس و اون حرف های رپیاز اون گوریل که با آدما تو رگی بوداز اون پلنگی که نمی کشت و صورتی بودپیره مرد چیشده چرا تو داغونیپیره مرد داد بزن چرا انقد آرومیبوته های باغچه همه خشک شدن چیشدهبگو هنوز زنده ای و منتظره بارونینگفتی چشمام قراره نم بگیرهنگفتی دلم قراره غم بگیرهبگو کی قراره لباسِ تنم شبنم بگیرهنگفتی آرزوها قراره شاشیدشه توشبعده درس خرداد شاد کردی قلبم با تیر ماهکلی خودمو تووی شخصیت هام جا زدمنگفتی نگفتی ایکاش میگفتیاما ما نفهمیدیم تو داشتی انگار می گفتینگاهت آروم بود ته چشات حرفی بودما نفهمیدیم تو داشتی انگار میگفتیزمین خوردم کمک خواستم گفتی کمک میاد بعداابهم جرعت دادی تو دادی بال به من از قصدگفتی مخت تو سرت و کار بزن حتماالان میتونم سر بالا راه برم قطعااما با تنه سرد ، یخ قلبم و سر درد زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 64 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1402 ساعت: 21:48

تنگه دلمواسه دلخوشی با چیزای کوچیکواسه یه خنده از ته دلواسه ذوقی که داشتمبرا رسیدن به آرزوم که رفت ته گِلواسه روزایی که از سر خوشیتا خرخره می‌کردیم مست شب عیدواسه اینکه صبح به صبح از هر دهنیگوشام، خبرای بد نشنوه هیحتی واسه اون‌که حرف زد و نموند سرشمنی که آدما اَ خودشون نروندنشاینجا پیرتره هرکس جوون‌ترهاین بهار هم از پاییزم خزون‌ترهواسه فکری که با هیچ سندی آزاد نشددلی که با هرچی ساختی و آباد نشدروزایی که هنو قهر نبود با ما رویاهنو نکرده بود خفم پارانویادلم واسه روزایی که دست‌مون بی‌نمک نبودنمی‌دونستم آدما میرن ساده از پهلومروزایی که پاهام انقدر بی‌رمق نبودتیک و تاک ثانیه‌ها بی‌هدف نبودهنو تنگه؛ واسه روزایی کهنمی‌دونستیم زیر پاهامون زمین جنگهروزایی که هنو نمی‌فهمیدم چرامیگن هرچی سنگه، مال پای لنگهتنگهدلم تنگه واسه روزایی که می‌شد کرد خیلی زود خوشحال‌موننمی‌اومد اَز دهنش خون خودکارمونروزایی که موهام هنو سفید نبودنبود از اشک و بی‌خوابی زیر چشه کبودنمی‌کرد هرکی تا می‌رسید رنگت حتی واسه خنده بی دلیل مردم هم دلم تنگههیچ چیزی مثل قبل نیست نهگونه هام میشه خیس و خیس تروقتی یاد روزای میوفتم که کم بودبا اینکه یادم نیست دیشبدلم تنگ میشه واسه اونی که رفتدلم تنگ میشه واسه اون روزاحیف دلم تنگ شد ولی کوتاه اومدمبد خوبیاشو داد یاد ما ، نمیدونیولی دلم تنگ میشه برای این لحظه هاوقتی یاد روزایی میوفتم که کم بودبا اینکه یادم نی دیشب زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 69 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1402 ساعت: 21:48

ببین آیینه چقدر سردمکجا گمت کردم منخدا کنه که برگردمتو یکی رو نبخشمبزار غمم جا بمونه چقدر دور راه خونهالان فقط آرزومهکه از ته دل بخندمحالا که گم شدم توی دنیایی از من های موازیباید تحمل کنم هر لحظه رو با تقارن زیادیحالا که گم شدم و موندم تنهاتوی ذهنم هستم یه کارگردانباید کات بدم به خودمبگم تحمل درد هات بسه دیگه دنیاهات پر از سیاهیهچشات نمیتونیه نوری ببینهچون تیرگیه این وسط تا راه خونهعشقی هم دیگه نیست تا سوسوی راهت باشهکوری و دنباله راه چارهببین الان چقدر سردمکجا خودم رو گم کردمخدا کنه که برگردمتا تو یکی رو نبخشم. زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 62 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1402 ساعت: 21:48

اینجا جزیره ی منه در اقیانوس احساساتاسم من هست آیدینمن رو تک بعدی نبینچون نمی‌فهمی نوشته هامومن کوه هستماما حاصل درد و رنج هامجسمم پیرهذهنم دیوهعوارض عشقه دیگه.:::::««««»»»»:::::.جوونیم در انتظار جوونی گذشتمن از تمام بهار های زندگیم موندم عقباین روزا مسیر زندگیم شده شکل ذوزنقهروز ها تهی میشه میره ،   تا وقتی سایه ماه رو ببینهدو روز دیگه همه پیر میشیم ، تا وقتی ثانیه هم بمیرهشاید یه رول میریم ، تا شب رنگه صبح رو ببینههمه گل میشیم طوری که لحظه مارو بچینهدر آخر ، خاک میشیم ،تا خواسته هامون بمیره:::::::::::::::::::::::::::::نگران نباشاگه جواب مرامو رکب میگیریاگه توی خطاهای زندگیتم عقب میشینیاگه کام نمیده سیگارت، نم گرفته زیر باروناگه بریدیو دلت داره غرق غسه میشه ارومنگران نباش::::::::::::::::::::::::::::::::وقتی بودی بامن خوب بود حالم میدیدم ماه رو تو نگاهت حالا نیستی تو اما شکر خدا که خوبه حالت::::::::::::::::::::::::::::::::خیلی وقته فرقی بین شنبه هام با جمعه نیستخیلی وقته دیکه برام شب پنجشنبه نیستخیلی وقته هر روزم جمعستخیلی وقته هر روزم خستگی  هر روزم حس بد بیداری در تنهاییعادی شده جمعه بودنمروزهام پودر شدن دور شدن فراموش شدناما بیخیاله روز های بد , چاره ای نیست از این این نیز بگذرد زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 17:01

نظم نوینه با هماهنگیهمه ریز و درشت ها رو سوا کردینهمه سرها توو گوشی کله محال اندیشمُرده خور در میاره ادای درویشقلبتو در بیاری به فنا رفتیانقدر سردی که شده هوا غمگینمیخوای روحتو بفروشی به مقام اصلیمیگی دیگه نمیدونم علاقم چیهداره میره توو روحم و حواسم نیستانقدر بار رومه که نمیتونی سوارم شینهوا ابری شده زمین شهادت خیزبه ما تحمیل شده زمان از بیخغیر عادی نی توو روزهام ندارم دیدنمیدونی داری میکنی فرار از چیافسرده منتظر شهاب سنگیواسه آزادی میشه سرا تقدیمکه شیطان بنازه به توانمندیشنسل منزوی ، شده سلام ها سنگیناگه اینجوری جلو بره به فنا رفتیمقبل پروژه مریخ از فضا رفتیممگه زمین دست ما امانت نبود؟!؟!؟بگو چرا دیگه نمیشه توو سیاره ام زیست؟؟وقتی ساخته شه بنا بر اینجواب همه سوال ها میشه بنابراینجهان مستی شده جهان هستیتوش همه راه ها بازه برای تسلیماجازه نداری فکر کنی فرامرزیمغز دکتر ها هم تعطیل و سلامت نیستمیتونی سکوت هم بچینی برای هفت سینسرباز بودیم و هنوز هم سرباز هستیمحتی اگه برای خودمون ارباب هم شیمحتما که نمیریم توو جنگ با شمشیر!!حرکت کنید همه سر صف بریدجاری باشید ولی نمه نمه جمع کنیدبدون سر باید واسه دردسر دوییدقهرمان ها پوشالی ، صحنه سمبلیکنمیشه از راه عدالت رفتجلو سیاهی ایستادم رضایت منداز وقتی آدم ها شروع کردن به نگاه کردندیدن که همه چیمون به فنا رفتنتف توو این تاریکی فلاکتمندسکوت ، جزیره احساساتم رو صدا زد ، رفت.!! زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 36 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 16:34

نمی‌دونم چقدر از عمرم موندهاما باز سرم دردم داره اذیتم می‌کنههفته ای پنج روز سردرد میدونی یعنی چی؟یعنی کل بدنم رو مسکن گرفتهدیگه هیچی واسه خودم نیستانگار هیچوقت ماله من نبودههمش یه کالبد قرضی بوده دیگه مغزم تحمل این حجم اطلاعات رو ندارهانگار از همه چی باخبرمهر چیزی برام آشناست انگار تجبرش کردمانگار هر اتفاقی از قبل به همون شکل تجربه کردمانگار تعلق به این زمان ندارمانگار خودم نیستممیگن این علایمات برای کسانی که مشکل مغزی دارن طبیعیهدردی سراغم میاد که انگار آخرای زندگیمهدیگه از این دردناکتر نمیتونه باشهانگار میخ فرو میکنن تووی مغزموقتی سر درد شدید میگیرم دیگه هیچ کاری نمیتونم کنمآه دلم میخواد اون لحظه بمیرم اما درد رو تحمل نکنم زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 15:08

کلی زجر کشیدم کلی سختی ، میدونی ،اما همین سختیا بودن که الان میتونم بگم مَردماین خیلی خوبهامامیدونی ، این روزگار گَندهما باهاش میجنگیم اونقدی که شکستش بدیمچه روزگاری سردی لحظات گَند و غمگینپشت هم به صف شدن و حاضرن با شمشیراین قلب منو جر بدن اما ترس توو من نیستمن هشت سالم بود آخرین بار ترسیدم از لنگیلاستیک دوچرخم چون ندادم ترجیحکه پشت چرخ بعدی باشم اما باختم مشتیچه میشه کرد حرفی نمیشه زد وقتیبا نابودی من از تاوان عشق شدم هر کی به هر کیدرویش قسم به تار موت قسم به آبروتقسم به روزایی که پر از فقر و ساده بودقسم به کَشکول و تبر زین لای پوستقسم به عصای درمونده ی گدایِ کورتوو مرامم این نبود شاد باشم دوست غمگین این نبودبا این که اندازه کافی زندگیم شیرین نبودخنجرم توو جیب نبود نامردی رو خوب دیدماما توو وجوده خستم ، نیست هنوزمرده متحرکم اما نه زامبی هنوزهستم با همون احساساتم ، ما توو کثافتیم و هی دست و پا میزنماما ترسم اینه سیاهی نره تووی قلبمقسم به تو درویش که هیچکی اهل شر نی وقتی سگ شمحتی اگه بالا بودم زورم روی زیریم نبوداونقدی که بعض داشتم دیگه اشکی نموندقسم به تو درویش که اهل دردسر نیستم اما دست تقدیرآرزومو نشنید و پام توو جاده لغزیدپس حق داری بزنی توو چشایِ من زُلاما محاله که بشم توویِ راه شب گُماین خیابونا یه عمر جفت من و کفشمنمن از بَرم ، شاهراها و کوچه های تَنگو زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 15:08

تاریکی رو دیدم که چطور بهم تحمیل میشهحتی خودم چطور به خودم گیر میدهجهان هستی پُر از نیستیههمیشه همه چی عجیب دورم پیش میرهخیلی از این ها برای بد زیستیهباز هم قمر در عقرب ، بگو بعدیش چیه؟به خودم میگم بالاخره نحسیش میرهمغزم گیر میکنه توو صد چیز دیگهحالا فریادم شده توو واژه مخفیما تنها شبیه خالق هستیمنورِ که نمیگیره خواب سنگینبرا فرستاده میکنه ما رو اهلینورِ که چشمست و تشنش نیستخوشا به حال چشم های حکمت بینهمه فقط میگن حیف از اینهیچ قهرمانی درس عبرت نیستنمیشه از راه عدالت رفتتوو روشون ایستادم اصالت مندپشیمون نمیشم از حکمت انتخابمخواستم تنها باشم واسه نجابتپس طوری نگو که از من کلی هم هستتاریکی رو فریاد میزنن و تن شما رو با شلاق میدرنآره برده می‌خوان همه از جنسیت ، حالا میفهمی من چی میگم؟ زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 15:08